آزمایش جناح چپ آمریکای لاتین هشداری برای این کشور است جهان

0

به گزارش اخبار تازه و به نقل از Economist:

Over تقریباً در سال گذشته، اکثریت مردم آمریکای لاتین به اتاق رأی رفته اند و علامت خود را در کنار نامزدهایی که بیشتر نماینده تغییر هستند، گذاشته اند. در نتیجه روسای جمهور چپ در برزیل، شیلی و کلمبیا به قدرت رسیده اند. آنها به گروهی از جناح چپ تثبیت شده در آرژانتین، بولیوی، مکزیک و پرو، و چپ های خودکامه در کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا می پیوندند. در سراسر آمریکای لاتین، ۱۲ کشور از ۱۹ کشور اکنون توسط دولت های چپ اداره می شوند. آنها ۹۲٪ از مردم منطقه و ۹۰٪ از GDP آن را نمایندگی می کنند. این گروه یک دسته متنوع است. و با این حال همه آنها نوید نتایج بزرگ را می دهند. آیا می توانند تحویل دهند؟ همانطور که جهان به سمت مداخله بیشتر دولت پیش می رود، آزمایش آمریکای لاتین چندین درس احتیاطی ارائه می دهد.

این منطقه در دهه های اخیر تمایل به گرایش به چپ داشته است. در جریان به اصطلاح جزر و مد صورتی از حدود سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۵، بیشتر آن توسط ترکیبی از دموکرات های چپ و عوام فریب رهبری می شد. کمک‌های اجتماعی سخاوتمندانه و سیاست بازتوزیع‌گرایانه توسط رونق کالاها حمایت می‌شد. هوگو چاوز، رئیس‌جمهور چپ‌گرای مستبد ونزوئلا از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۳، این شجاعت را داشت – که به دلیل درآمدهای نفتی فراوان – به باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا، نسخه‌ای از «رگ‌های باز آمریکای لاتین» ادواردو گالیانو را اهدا کرد. در سال ۲۰۰۹. کتاب آقای گالیانو که اولین بار در سال ۱۹۷۳ منتشر شد، علیه مداخله ایالات متحده و نهادهایی مانند IMF در منطقه، همراه با “تجار، بانکداران، تفنگداران دریایی، تکنوکرات ها، کلاه سبزها، سفیران و کاپیتان های صنعت». این یک پرفروش شد.

اکنون چرخش به چپ با این حس که منطقه عقب مانده است تحریک شده است. رونق کالاها کم رنگ شده و رشد اقتصادی راکد شده است. به گفته بانک گلدمن ساکس، رشد سالانه GDP در LA۷ (آرژانتین، برزیل، شیلی، کلمبیا، اکوادور، مکزیک و پرو) به طور متوسط ​​بین سال‌های ۲۰۱۱ و ۳.۴ درصد بوده است. سال ۲۰۱۳ و فقط ۰.۹٪ بین سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۹. امسال گلدمن ساکس تخمین می زند که این رقم ۱٪ خواهد بود. در مقایسه، صندوق بین المللی پول پیش بینی می کند که آسیای شرقی امسال ۴.۳ درصد رشد خواهد کرد. در دهه گذشته GDP سرانه در آمریکای لاتین به طور کلی در شرایط واقعی ثابت مانده است.

نابرابری سرسختانه بالاست. کارولینا توها، وزیر کشور شیلی، می گوید: «این چیزی است که آمریکای لاتین را مشخص می کند. این کشور به دموکراسی هایی با سطوحی از نابرابری دست یافته است که هرگز در اروپا امکان پذیر نبود.»

بسیاری در منطقه هنگام نظرسنجی می گویند که به جهانی شدن علاقه دارند. در برزیل، کلمبیا، پرو و ​​مکزیک اکثریت پاسخ دهندگان به نظرسنجی اخیر توسط ایپسوس موری، یک نظرسنجی، می گویند که این به نفع کشورشان بوده است. با این حال، رأی دهندگان نسبت به دموکراسی کمتر جانبداری می شوند. این امر به ویژه در میان جوانان مشاهده می شود. بر اساس نظرسنجی منطقه ای Latinobarometro، افراد بین ۱۶ تا ۴۰ سال بیشتر از بزرگان خود فکر می کنند که بین یک سیستم دموکراتیک و یک نظام استبدادی تفاوتی وجود ندارد. در سال ۲۰۲۱، کلمبیا، پرو، برزیل و شیلی بالاترین امتیاز را در شاخص «سیستم خراب است» توسط ایپسوس داشتند، که بر اساس اظهارات پاسخ دهندگان مانند «ما به یک رهبر قوی نیاز داریم که مایل به زیر پا گذاشتن قوانین باشد». مکزیک و آرژانتین نیز بالاتر از میانگین جهانی بودند. (در نظرسنجی سال ۲۰۲۲، احساسات در همه این کشورها اندکی بهبود یافته بود.)

یکی از نتایج این سرخوردگی کم رشد از هنجارهای دموکراتیک، تغییر به سمت راست است. در السالوادور Nayib Bukele، یک caudillo امروزی که ۲٪ از جمعیت بزرگسال را در سال گذشته به منظور سرکوب جرم زندانی کرده است، بسیار محبوب است. قبل از چرخش اخیر برزیل به جناح چپ، ژایر بولسونارو، یک پوپولیست راست‌گرا، از سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ رئیس‌جمهور بود. آقای بولسونارو در انتخابات به لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، یک چپ‌گرا که قبلاً از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ بر سر کار بود، باخت. ۱.۸ درصد بین آنها. او هنوز طرفداران زیادی دارد که فکر می کنند انتخابات توسط لولا (به قول او) دزدیده شده است. در شیلی، انتخابات اخیر برای نهادی برای بازنویسی قانون اساسی – ایده ای که توسط گابریل بوریک، سوسیال دموکرات ۳۷ ساله که سال گذشته به قدرت رسید، حمایت می شود – تحت تسلط یک حزب راست افراطی بود. اما اگرچه آونگ سیاسی به این سو و آن سو می چرخد، در حال حاضر به نظر می رسد که چپ برنده است.

این دولت های چپ می خواهند چه کار کنند؟ به طور کلی، آنها خواهان دولت بزرگتر، با شرکت های دولتی بیشتر، هزینه های بیشتر و مداخله بیشتر در بازار هستند. همه آنها خواهان کاهش نابرابری از طریق مالیات های بیشتر بر ثروتمندان، سیستم های رفاهی بزرگتر و مراقبت های بهداشتی با بودجه دولتی هستند. برخلاف جزر و مد صورتی قبلی، حفاظت از محیط زیست یکی از حوزه‌هایی است که این چپ‌گرایان اخیراً انتخاب‌شده تمایل دارند به توافق برسند که باید کارهای بیشتری انجام شود. اجماع جناح چپ نیز در حال تبدیل شدن به حمایت بیشتر و مصمم‌تر شدن برای توقف بهره‌برداری خارجی از منابع سبز، مانند لیتیوم است.

Southpaw، نه شوم

اما تفاوت های بزرگی وجود دارد. آندرس مانوئل لوپز اوبرادور، رئیس‌جمهور مکزیک از سال ۲۰۱۸، ترکیبی ناخوشایند از لفاظی‌های چپ – صحبت از “آغوش، نه گلوله” برای مقابله با باندها – با سیاست‌های جنگ‌طلبانه مالی است. اگرچه آقای لوپز اوبرادور از بانک مرکزی به دلیل نرخ های بهره بالا انتقاد کرده است، اما به طور کلی به بانک اجازه داده است تا به امور رسیدگی کند. بر خلاف محصول جدید چپ‌گرایان، آقای لوپز اوبرادور نیز کمتر از تغییرات آب و هوایی آزار می‌دهد: در واقع، سال گذشته او یک پالایشگاه نفت بزرگ را در تاباسکو، ایالت خود، افتتاح کرد و یک سیاست انرژی ملی‌گرایانه و عمیقاً غیرسبز را دنبال کرد. او تلاش کرده است تا دادگاه عالی و هیئت انتخاباتی را تضعیف کند.

در مقابل، آقای بوریک به مراتب بیشتر نگران دموکراسی، حقوق اجتماعی و محیط زیست است. او یکی از معدود سیاستمداران چپ در منطقه است که نقض حقوق بشر در نیکاراگوئه و ونزوئلا را مطرح می کند و به شدت از حمله روسیه به اوکراین انتقاد می کند. جوان تر از بسیاری از همتایان خود، اولویت های او توسط آموزه های سوسیالیستی شکل نمی گیرد. به گفته یکی از دوستان نزدیک او، او و حلقه اش تمایلی به خواندن کارل مارکس ندارند، بلکه نشانه های خود را از رسانه های اجتماعی می گیرند.

با این وجود، آقای بوریک، مانند آقای لوپز اوبرادور، مشتاق ملی کردن ذخایر عظیم لیتیوم شیلی است. او همچنین از نظر مالی مسئول است، بیشتر به لطف ماریو مارسل، وزیر دارایی و رئیس سابق بانک مرکزی. مخارج دولت به صورت واقعی حدود ۲۵ درصد کاهش یافته است و کسری از ۷.۵ درصد از GDP در سال ۲۰۲۱ به مازاد ۱.۳ درصد از GDP در سال گذشته کاهش یافته است. شیلی در حال تبدیل شدن به تنها کشور در آمریکای لاتین است که امسال دچار رکود می شود. با این حال، آقای بوریچ استقلال بانک مرکزی را زیر سوال نبرده است.

لولا و گوستاوو پترو، اولین رئیس جمهور آشکارا چپگرای کلمبیا، در حال معاشقه با انتهای رادیکال تر چپ هستند. بالدار هنگامی که لولا در سال ۲۰۰۲ انتخاب شد، اولین دوره او با یک موضع محتاطانه مالی مشخص شد. دور سوم – و پس از مدتی در زندان به دلیل اتهامات فساد، که او آن را رد کرد و متعاقباً باطل شد – او آزاد می شود. فرناندو حداد، یکی از اعضای قدیمی حزب کارگران لولا، انتخاب او برای وزیر دارایی، در ابتدا بازارها را به وحشت انداخت. اما آقای حداد در مقایسه با رئیسش معتدل به نظر می رسد.

یکی از اولین اقدامات لولا به عنوان رئیس جمهور این بود که برنامه های آقای بولسونارو برای خصوصی سازی شرکت های دولتی مختلف را تغییر داد. او گفته است که می‌خواهد با افزایش آستانه مالیات بر درآمد، «منطق» مالیات در شهرستان را تغییر دهد تا کسانی که تا ۵۰۰۰ ریال برزیل (۱۰۱۵ دلار) در ماه درآمد دارند از پرداخت (حدود ۷۰ درصد) معاف شوند. جمعیت). او همچنین می خواهد حداقل دستمزد را افزایش دهد.

در ماه مارس، آقای حداد برنامه‌هایی را برای یک چارچوب مالی جدید اعلام کرد که اگرچه آنقدر که سرمایه‌گذاران می‌ترسیدند رادیکال نیست، اما پیچیده‌تر از قانون فعلی است و احتمالاً منجر به افزایش بیشتر خواهد شد. خرج کردن لولا بارها از بانک مرکزی به دلیل افزایش نرخ بهره انتقاد کرده است. در ۸ مه او از یک متحد برای پیوستن به کمیته سیاست پولی استفاده کرد که باعث کاهش ارزش ریال برزیل شد.

آقای پترو افراطی تر است. در پایان آوریل، وی کابینه خود را منحل کرد و پس از مخالفت چندین عضو با جنبه‌هایی از دستور کار او، از جمله تقویت مداخله دولت در سیستم بهداشت، خواستار تشکیل «دولت اضطراری» شد. او همچنین با مقاومت در برابر اصلاحات حقوق بازنشستگی و کار مواجه شده است. آقای پترو کابینه، از جمله خوزه آنتونیو اوکامپو، وزیر دارایی میانه رو، را با متحدان خود جایگزین کرد. اما او همچنان با مخالفت کنگره مواجه است.

برای تأمین هزینه‌های اجتماعی بالاتر، آمریکای لاتین به رشد بیشتری نیاز دارد. نشانه کمی از بلند شدن آن وجود دارد. سرمایه گذاری که یکی از عوامل افزایش استانداردهای زندگی است، کم است. در سه دهه گذشته سهم منطقه از جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی جهانی کاهش یافته است (نمودار ۱ را ببینید). تشریفات اداری، سیاست‌های ناسازگار و سیاست‌های بی ثبات، سرمایه‌گذاران را ناامید می‌کند، البته نه همه آنها: در سال ۲۰۲۱ شرکت‌های چینی ۶ میلیارد دلار در برزیل سرمایه‌گذاری کردند که بیشترین میزان از سال ۲۰۱۷ است.

جریان نمونه کارها اخیراً کمی بهتر شده است، زیرا سرمایه گذاران به دنبال فرصت های دیگری دور از اروپای شرقی یا چین هستند. آلبرتو راموس از گلدمن ساکس می‌گوید با وجود این، «آمریکای لاتین در حال درخشیدن است». بیشتر شبیه: تاریکی اطراف آن را به یک فرصت جالب تر تبدیل می کند. طبق گزارش موسسه مالی بین‌المللی (IIF)، یک انجمن تجاری آمریکایی، سرمایه‌گذاری پورتفولیوی غیرمقیم در منطقه از ۲۰% به ۲۵% از کل جریان‌های پرتفوی به بازارهای نوظهور در سال‌های ۲۰۲۰-۲۳ افزایش یافته است. ، از ۱۵ درصد به ۲۰ درصد در سال ۱۹-۲۰۱۶ افزایش یافته است. مارتین کاستلانو از IIF می‌گوید که این می‌تواند تا حدی با دور شدن از چین همراه با افزایش قیمت کالاها به دلیل جنگ در اوکراین توضیح داده شود. اما همچنان پایین‌تر از سهم بین سال‌های ۲۰۱۰-۱۵، ۳۰ تا ۴۰ درصد در طول رونق کالاها است.

یک خطر این است که یک ضربه مالی است اسپرد ریسک بدهی در منطقه به طور کلی قابل تحمل است. اما در برخی موارد افزایش یافته اند و به طور کلی کمی بالاتر از بازارهای نوظهور آسیا هستند (نمودار ۲ را ببینید). کلمبیا به وضوح بدتر شده است، در حالی که برزیل بالاتر از گذشته است. محافظه کاری مالی آقای لوپز اوبرادور، به ویژه برخلاف برزیل، این کشور را برای سرمایه گذاران محبوب کرده است. این کمک می کند که مکزیک نیز به ایالات متحده نزدیک باشد، و بنابراین در موقعیت خوبی برای “دوست کردن” مشاغل تولیدی آمریکا قرار دارد. با این حال، بسیاری از تحلیلگران گمان می کنند که مکزیک به اندازه ای که آقای لوپز اوبرادور ریاست جمهوری خود را با چند سرمایه گذاری بزرگ آغاز نمی کرد، سود نمی برد. در شیلی، سرمایه گذاران محلی محتاط هستند: از سال ۲۰۱۹، مردم شیلی که تمایل به سرمایه گذاری در خانه داشتند، ترجیح می دهند پول خود را از کشور خارج کنند (نمودار ۳ را ببینید).

خطر دیگر این است که برنامه‌های گرایش چپ می‌توانند به مبارزات قانون اساسی تبدیل شوند – به خصوص اگر ناشی از بی اعتمادی عمومی نسبت به وضعیت موجود باشد. در شدیدترین حالت، در ونزوئلا، نیکلاس مادورو، جانشین دست‌گزیده چاوز، بر نهادهای دموکراتیک غلبه کرده است. نزدیک به ۷ میلیون شهروند با پای خود رای داده اند. کسانی که مانده اند به احتمال زیاد از دموکراسی سرخورده می شوند. در پرو، پدرو کاستیلو، یک جناح چپ که در سال ۲۰۲۱ به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، پس از تلاش برای تعطیل کردن کنگره قبل از استیضاح، توسط کابینه خود از کار برکنار شد. (چند نفر از رهبران چپ، مانند آقای لوپز اوبرادور و آقای پترو، با آقای کاستیلو همدردی کردند و استدلال کردند که او قربانی یک کودتا است.) از آن زمان، هرج و مرج به وجود آمده است و اکثر مردم پرو برای قانون اساسی جدید فریاد می زنند.

به طور مشابه، هم آقای پترو و هم آقای لوپز اوبرادور نشانه های نگران کننده ای از اقتدارگرایی را نشان می دهند. رافائل کوریا، رئیس جمهور سابق چپ‌گرای Ecu /a>، ممکن است در تبعید باشد، اما حزب او به ایجاد یک بحران قانون اساسی در آنجا کمک کرد.

اگر این سیاستمداران چپ شکست بخورند، می تواند نابرابری و نارضایتی را بیشتر کند. در شیلی، آقای بوریچ پس از اعتراض‌های عظیم و گاهی خشونت‌آمیز در سال ۲۰۱۹ به قدرت رسید. این اعتراض‌ها تا حدی ناشی از ناامیدی از این تصور بود که، اگرچه تولید ناخالص داخلی در چند دهه گذشته رشد کرده است، اما به نفع آن بوده است. نخبگان به جای مردم عادی در واقع، نسبت کسانی که با کمتر از ۳.۲۵ دلار در روز زندگی می کنند (به قیمت برابری قدرت خرید در سال ۲۰۱۷) از ۳۶ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۱۱ درصد در سال ۲۰۲۰ و ضریب جینی از ۵۵ به ۴۴ کاهش یافته است.

و اگر آنها رای داده شوند، جایگزین های آنها می تواند بدتر باشد. در انتخابات اخیر قانون اساسی شیلی، حزب خوزه آنتونیو کاست، یک سیاستمدار فوق محافظه کار که در سال ۲۰۲۱ با آقای بوریچ رقابت کرد، پیروز شد. آقای کاست از تحسین کنندگان آگوستو پینوشه، دیکتاتور سابق شیلی است. او به ترس فزاینده شیلیایی ها از جنایت متوسل می شود. به طور مشابه، در آرژانتین، خاویر مایلی، یک جناح راست آزادیخواه، به دلیل دیدگاه های افراطی خود محبوبیت بیشتری پیدا می کند. اگر چپ‌گرایان جدید حمایت خود را از دست بدهند، پوپولیست‌های زیادی از طیف‌های مختلف سیاسی منتظرند تا آرای خود را جمع کنند.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.